always smile

 

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.....

تعجب نکنید... این واقعا خودمم و اومدم وب رو آپ کنم!!!!! امروز روز تولدمه!!!! سال های پیش همیشه واسه روز تولدم از 2هفته قبل فراخوان می دادم.... ببخشید امسال اصلا حسش نبود!!!

خیلی وقته که حالم خوب شده می خواستم بیام آپ کنم  اما نمی دونستم در مورد چی بنویسم!!!!

امسال هم گذشت و یه سال بزرگ تر شدم!!! 16 سالم تموم شد!!! من الان از ترانه یه سال بزرگ ترم!!!

تو یه سال اخیر خیلی چیزا دیدم و خیلی چیزای جدید رو تجربه کردم!!!

فهمیدم بزرگترین افتخارم دوستامن .... چون خودم به دستشون آوردم!!! بزرگتیرن عشقم خداست...چون اون موقعی که احساس تنهایی می کردم  همیشه پیشم بودو دلداریم می داد!!!! فهمیدم عزیز ترین های زندگیم خانوادمن..... چون همیشه پشتم بودن!!!

امسال جایگاه هر کس رو تو زندگیم پیدا کردم!!!! فهمیدم شعار always smile شهار قشنگیه اما گاهی هم باید تو زندگی گریه کنی تا قدر خندیدن رو بدونی!!!!فهمیدم زندگی بعد های مختلف داره... گاهی گریه ، گاهی خنده.....

فهمیدم تصمیم گرفتن یعنی چی....اینکه کی باید احساسی برخورد کنم و کی منطقی.....بتونم بهترین تصمیم ها رو برای زندگیم انتخاب کنم!!!

فهمیدم داشتن کسایی که دوسشون داری باعث میشه که به زندگیت امید پیدا کنی، برای زندگیت هدف داشته باشی!!!

الان دیگه می دونم با چشمای گریون خوابیدن و با بغض پا شدن یعنی چی!!!! میدونم با لبخند خوابیدن و با خوشحالی بیدار شدم یعنی چی!!!

گاهی دلم می خواستهمه ی خاطره هامو فراموش کنم و دوباره از اول شروع کنم.... فهمیدم این حافظه ی خوب که خدا به من داده گاهی بد تر از خوره تو وجود آدمه!!! فهمیدم بخشیدن چه قدر سخته اما خیلی لذت بخشه!!!! 

احساس می کنم تو این یه سال به اندازه ی 5 سال بزرگ تر شدم!!!! دیدم نسبت به همه چی باز تر شدم....از موقعیت الان خودم راضیم!!! هنز هم یه چیزایی رو قلبم احساس میکنم....نمی دونم چیه اما خیلی وقته که داره آزام میده!!!!

یه بار نشستم و آرشیو وبم رو خوندم... به یه چیزی بر خوردم ...یه حرفی که خودم قبل از عید زدم:

مطمئنا سال 90 هم پر از اتتفاق های جورواجوره....اتفاق هایی که ما الان ازشون خبر نداریم...سالی که توش هم عشق هست و هم نفرت....سالی که توش هم خنده است وهم گریه...هم توش تولد است و هم مرگ....و ما چه دوست داشته باشیم و چه نه باید اون ها رو بپدیریم چون اون ها بخشی از زندگی ما هستن...

سال 90 اومد و رفت... یه چیزی بگم: سال 90 بد ترین سال زندگیم بود!!!! البته فعلا!!

یه جیزی فهمیدم... اینکه نباید به خودمون سخت بگیریم تو این زندگی....مگه ما همش قراره چند سال روی این کره زندگی کنیم... گاه هر چه قدر هم که ناراحتیم باید بشینیم و 1 دقیقه با خودمون بخندیم...چرا همیشه میگیم یه بغضی تو گلومه.... یه دفعه هم بگیم یه خنده ای تو دلمه!!! 

نمی دونم اما امید وارم امسال خییییییییییلی بهتر از سال دیگه باشه.... می خوام امسال برای خودم زندگی کنم...از زندگیم لذت ببرم و برای این لذت هم هیچ محدودیتی قائل نشم!!!

حالا بیاین تولد بگیریم!!!! تولد، تولد، تولدم مبااااااااااااااااااااااااارک!!!!!! مبارک مبارک تولدم مبارک.... بیام شمعا رو فوت کنم تا صد سال زنده باشم!!!!

به نظر من روز تولد ما آدما یه روز خاصه.... یه روز تکرار نشدنی....فقط یه بار در سال!!!! 

روز تولد من روز مهمیه چون من توش به دنیا اومدم...یه دختره 16 ساله که آینده ای که جلوشه هنوز معلوم نیس اما می تونم ببینم که خیییییلی درخشانه!!!!

همتون رو خییییییییییییییییییلی دوست دارم اینو از ته قلبم میگم!!!!!

فعلا بای


نوشته شده در پنج شنبه 91/5/12ساعت 4:5 صبح توسط elaheh نظرات ( ) |

Design By : ParsSkin.com