سفارش تبلیغ
صبا ویژن

always smile

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در یکشنبه 89/12/29ساعت 6:33 عصر توسط elaheh نظرات ( ) |

سلام سلام

همتون خیلی بزغاله اید ...چرا اصلا نمی آیید اینجا...گوسپندان سه پا....حورا خانم شما تو اون وبلاگ اولین کسی بودی که نطر داد ولی تو این وب.....  فکر کنم می خوای آخری باشی

بازم به سوسن جون

خب تصمیم گرفتم از دپ درام ....

عید داره نزدیک میشه و منو حورا (خواهرم) همش به فکر سفره هفت سینمونیم....ما می خوایم ست سفره هفتسینمون رو آبی کنیم و الان برای سفره هفت سینمون یک آینه ی سبزآبی و یک رومیزی آبی لازم داری که قراره حورا بگیره...ما الان عقده ی سفره هفت ستن داریم آخه سال پیش عید رو ایران نبودیم و سفره هفت سین نچیندیمگریه‌آور

مدرسه ها چهارشنبه تموم میشه الته ملیکا امروز آخرین روز کارش بود و من هم فردا....شادی هم اگه خودش نیاد جنازش میره مدرسه...

بابای من واسه فردا یه ایل مهمون دعوت کرده واسه چهارشنبه سوری و هم چنین کلی هم چیز میز خریده...من عاشق چهارشنبه سوریم....ما هر سال با خالم اینا آتیش بازی می کردیم اما امسال داییم اینا هم میان...

بچه ها خواهش می کنم دعا کنید فردا برف یا بارون نیاد...

ما عید میریم شمال...سلامتون رو به خزر می رسونم.....

خب دیگه باید برم  کاری؟..باری ؟

بدرررررررررررررررررررررود


نوشته شده در دوشنبه 89/12/23ساعت 10:3 عصر توسط elaheh نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در پنج شنبه 89/12/19ساعت 9:12 عصر توسط elaheh نظرات ( ) |

سلااااام

دلم خیلی واستون تنگ شده بود....این اولین یادداشت عمومی من تو این وبلاگ هست...دلم برای اون وبمون تنگ شده....می دونم در مورد شما هم همین طور بوده...

جریان لو رفتن اون وبمون رو هیچ کس به جز من و شادی و ملیکا نمی دونه و متاسفانه نمی تونم به کس دیگه هم بگم....البته مقیم به تو می زنگم می گم....


خب از اون موقع خیلی چیزا عوض شده.......مثلا این که ما امتحان های ترممون را دادیم و نمره هایی رو که می خوایم باهاش بریم دبیرستان رو گرفتیم....مثلا الان سهیل 3 ماهش شده و دیگه خیلی هم کوچول موچولو نیست.....و خیلی چیزای دیگه که یادم نمی یاد این جا بنویسم.....

خلاصه ای از مهم ترین خبر ها:

1-جاستین خوابیده

2-رابرت منو دید و یک دل نه صد دل عاشق من شد البته من حالم ازش به هم می خوره...

3-جاستین رفته تو کما

4-جاستین با جیغ ملیکا از کما در میاد

5-جاستین در کمال پر رویی رفته با سلنا......ملیکا با جاستین قهر کرد

البته این خبر ها مربوط به روابط هالیوودی ماست.....ملیکا می دونه که من می خواستم خبر هایی رو که تو این 3 ماه افتاده رو همه رو واستون بنویسم اما حوصله نداشتم فکر کنم و اون همه رو بنویسم...... همچنین می خواستم مطلب های اون وب رو واستون بزارم ...نصفی اش رو هم گداشتم اما بقیه شو باز هم حوصله نداشتم....هر کی چیزای اون وب رو می خواد به من بگه براش ایمیل کنم....

واااااای...دلم خیلی واسه ی این جمع تنگ شده بود...امیدوارم این وب هم مثل ان یکی بشه.....



نوشته شده در سه شنبه 89/12/3ساعت 7:43 عصر توسط elaheh نظرات ( ) |

Design By : ParsSkin.com