• وبلاگ : always smile
  • يادداشت : Be a Happy Person in Your Short Life...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 67 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + Dear Bardia 
    قسمت دوم(با اکو)پاورقي:اين قسمت با اقتباس از يک کارتون است...
    بعد اون دختر از خواب بلند شد...(گرفتين؟يعني همه اش خواب بوده است!)رفت تا دست و صورتش را بشورد همين طور که با چشمان نيمه بازش داشت مسواک مي زد يکي از پشت سر گردنش را گرفت اون را به ديوار چسباند و ازش پرسيد داشتي مسواک مي زدي؟دختره هم گفت پ نه پ داشتم مانتوي نجاتي رو اتو مي کردم مرده هم گفت چقدر زبون درازي داري ببينمش...دختر هم زبونش را دراورد و مرد با يک ميخ زبانش را به ميز چسباند و بعد با يک رنده زبونش رو رنده کرد و رويش آبليمو ريخت و نمک پاشيد...بعد توي دهن دختر را پر از مواد منجره کرد و دختر هم آن ها را قورت داد ولي هنوز يه کم روي زبونش مونده بو مرد هم آتيش رو زير زبون دختر روشن کرد و دختر اول زونش کباب شد و بعد از درون به 483645978455181273499481042126101242004512042424تکه تقسيم شد ااا يکي رو از قلم انداختم به483645978455181273499481042126101242004512042425تکه تقسيم شد...
    اين داستان ادامه دارد...
    خوب بخوابين!