برديا جون حاضرم تو دهن کوسه و نهنگ و صد تا موجود ديگه برم ولي از 100 فرسنگي فريضي رد نشم!!!

اين پسره تو قالب وب چه قدر بد نگاه مي کنه مي زنمشا...البته محموده ديگه داره با عشق به روشنک نگاه مي کنه.

روشنک دختر عمه امه برديا.

ببخشيد...
جواب سوال من را نداديد...روشنک کيه؟و چرا اينقدر بهش گير داديد؟

راستي من بيکارم کلا همه ي روز هاي هفته را يا مي خوابم يا پاي کامپيوترم يا دارم به جون همه غر مي زنم که من چي کار کنم حوصله ام سر رفته...؟؟؟؟؟
بياين بريم يه جاي متفاوت...مثلا وسط بيابون هاي آفريقا؟نه؟توي دهن تمساح؟نه؟خانه ي خانم فريضي چطوره؟؟؟؟؟؟نه؟

متن زير را من از طرف جناب برديا هخامنشي برايتان تايپ کردم...چون ايشان سرشان خيلي شلوغ بود(با زن هايشان و اينها...)

1.سعي مي کنم مثل گذشته باهاش بر خورد کنم و مثل ديگران البته بستگي به موقعيت و اخلاق و رفتار آن فرد هم دارد(اين چه سواليه؟)
2.وقتي که چيزي را مي داند و نمي خواهد من بفهمم ولي من آن را مي دانم
3.يه بنده خدايي مي گفت/من عاشق همه ام/به نظر من آدم مي تواند همه را دوست داشته باشد ولي اين به معناي عشق نيست يعني دوست داشتن با عشق فرق دارد و عشق ها هم با هم فرق دارند مثلا عشق به خانواده با عشق به همسر فرق دارد...

salam !linketoon kardam doostaye ghadimi.darzemn khastin berin biroon madyoonin be mnan nagin.man roozaye shanbe 4shanbam pore.va dar morede soalatoon.age befahmam ke yekim morde bahash tori mehraboonane bakhord mikonam ke ehsas tarahom nakone.va say mikonam eine ye adame mamooli bahash barkhord konam.

2.man ye sootiyi ro ke kasi anjam dade be roosh nemiaram albate dige khodetoon fek konin bebinin manzooram az sooti chie.

3.doost dashtan too sene ma mozakhrafe.be fekresh nabashin chon motmaenan behetoon khianat mishe

4.ye adame shado por energi ke hamishe be hame energy mosbat mide.jozve doostaye ba marefat

1 . چون جواب اين سوال رو نمي دونستم ازتون پرسيدم

emo منم حالم از تو به هم مي خوره!!!! چه تفاهمي!!!

1.سعي مي کنم طوري رفتار کنم که به من به چشم يه هم درد نگاه کنه که بتونه بهم اعتماد کنه.

2.بعضي چيزا براي اينکه بعدا بزرگ تر نشه بهتره که آدم به خودش نياره.

3.نمي دونم.

4.انقدر وصفت کردم همون طور که حالم از emo بهم مي خوره از وصف کردن تو هم به هم مي خوره.
راستي چرا انقدر همتون غلط ديکته اي داريد؟خاک تو سرتون.

من حوصله ام سر رفته تو رو خدا يه برنامه بذاريد بريم بيرون!!!!

دارم کپک ميزنم من همه ي روز هام آزاده (البته سه شنبه صبح ها تغييريبا نه ! ) از سر بيکاري ميگيرم ميخوابم از صبح تا افطار يعني حالم داره از خودم به هم ميخوره همه ي روز ها بسيار يکنواختن!!! دستم به دامنت شادي يه برنامه جور کن که همه هم باشن همه ي بچه ها!!!!

بابا يکي يکي سوال بپرسين بذلرين جايزه ي مسابقه ي قبل اعلام بشه بعد!!!!!!

چرا انقد سوالات سخته؟؟بابا سوال IQ که نميخواي بپرسي!!!

من جايزه ي دوم رو ميخوام!!!!!!!!!!!( ميشه مليکا يه کاري کني روشنک رو گالن ها رو امضا کنه؟ )

1.من هر کاري هم بکنم اون ناخودآگاه احساس ترحم رو ميکنه يعني آدم نميتونه کاري نکنه همه يه جور ترحم وار اونو نگاه ميکنن در نهايت سعي ميکنم رفتارم با اون مثل بقيه باشه( با الي کاملا موافقم انگيزت چي بود از اين سوال ؟)

2.من هيچ چيزي رو به روي کسي نمييارم مخصوصا اگه دروغ گفته باشه و من فهميده باشم

3.به نظر من اکثرمون تو اين سن يه روز از يکي خوشمون مياد يه روز از يکي ديگه براي همين کاملا کلمه ي عشق اين جا بي معنيه چون فقط به زبون مياريم که عاشق فلاني شديم ولي اون احساس واقعي وجود ندارد و بيشتر هوسه تا عشق!!!

4.شادي تو.................................................................. .0(واقعا نميدونم شايد در يک کلمه مهربون)!

من روزاي شنبه دوشنبه . چهارشنبه کلاس دارم...

من همين جا اعلام مي کنم که من عزمم رو جزم کردم که جايزه ي سوم رو ببرم....

وايييييييييييييييييييييييييييييي شادي................................